پیش قطار. [ ق َ ] ( اِمرکب ، ص مرکب ) شتریکه پیش از دیگران بقطار رود. ( آنندراج ). نخستین شتر از شتران قطار کرده : هرسر مو کوکب خورشیدچهرناقه مگو پیش قطار سپهر.وحید ( در تعریف ناقه ).بقادری که بدریای بیکران سخن مرا بر اشترک موج کرد پیش قطار.زلالی.
( صفت اسم ) نخستین شتر از شتران قطار کرده : هر سر مو کوکب خورشید چهر ناقه مگو پیش قطار سپهر. ( وحید )