پیش فرستادن. [ ف ِ رِ دَ ] ( مص مرکب ) ارسال داشتن قبل از موعد. فرستادن قبل از زمان معهود و مقرر. دلف ، دلیف. ( منتهی الارب ). تسلیف. ( تاج المصادر ). تقدیم. ( منتهی الارب ). || بجلو فرستادن. بمقابله فرستادن. برابر آوردن : که قیصر سپاهی فرستاد پیش از آن نامداران و گردان خویش.
فردوسی.
برگ عیشی بگور خویش فرست کس نیارد ز پس تو پیش فرست.
سعدی.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- فرستادن پیش از موعدارسال داشتن قبل از زمان معهود: تقدیم پیش فرستادن . ۲- بجلو فرستادن بمقابله اعزام داشتن : برگ عیشی بگور خویش فرست کس نیارد ز پس تو پیش فرست . ( گلستان )