پیش زدن

لغت نامه دهخدا

پیش زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) پیش کردن. ریختن گندم و جو و برنج و جز آن را در طبق و حرکت دادن تا سنگ و شن و کاه آن از دانه ها جدا گردد. باد دادن. افشاندن برنج یا ماش و حبوبات دیگر را در ظرفی تا چیزهای سبک تر چون کاه و غیره در پیش ظرف گرد آیند. نوعی پاک کردن حبوب. افشاندن دانه های ماش و برنج و امثال آن در ظرفی تا قسمت های سبک و فضول چون ساقه و کاه پیش آید و جدا شود و فرو ریزد. گرفتن کاه و آشخال دانه ها. الچه مک ( ترکی ). || جلو زدن. سبقت بردن. سبقت گرفتن. || کشیدن چیزی را بطرف خود با دست و غیر آن. ( فرهنگ نظام ).

پیشنهاد کاربران