منم که جوش فغان بر لب خموش من است
خروش محشریان پیش خیز جوش من است.
طالب آملی ( از آنندراج ).
اجل دنباله دار غمزه های چشم بی باکش قیامت پیش خیز جلوه های قد چالاکش.
علی نقی کمره ای ( از آنندراج ).
بهر اثبات قیامت حجتی در کار نیست پیش خیز شور محشر آن قدو بالا بس است.
صائب.
|| نشید و آهنگ سرود. ( غیاث ). || به اصطلاح کشتی گیران ، نوچه ، که کشتی گیر اول با او کشتی میگیردو پس خیز، آنکه بعد از کشتی حریفان با او کشتی میگیرد:چه می پرسی از فتنه آن عزیز
که او را قیامت بود پیش خیز.
وحید( در تعریف معشوق کشتی گیر ).