پیش خرید

/piSxarid/

مترادف پیش خرید: سلف، سلم

معنی انگلیسی:
forward purchasing

لغت نامه دهخدا

پیش خرید. [ خ َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) پیش خریدن. خریداری کردن قبل از وقت. هر چیز که پیشکی خرند یعنی وجه آنرا از پیش دهند. بیع سلم. خریدی پیش از تغییر قیمت :
هرچه بینی همگی پیش خرید عدم است
در قفای همه تحصیل نکوحالی کن.
واله هروی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) خریداری کردن قبل از وقت پیش خریدن بیع سلم هر چه بینی همگی پیش خرید عدم است در قفای همه تحصیل نکو حالی کن . ( واله هروی )

فرهنگ عمید

خریدن کالایی که هنوز حاضر و موجود نیست و خریدار پولی می دهد که بعد کالا را تحویل بگیرد.

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

Buying forward
پیش خرید یک محصول با قیمت روز مذاکره و تحویل در موعد آینده
Prebuy
Prepurchase

بپرس