پیش بودن. [ دَ ] ( مص مرکب ) مقدم بودن. جلو بودن. اقدم بودن. تقدم داشتن. سابق بودن. برتری داشتن. || وجهه کسی یا چیزی بودن. مقابل و برابر او بودن. منظور نظر او بودن : نیا را همین بود آیین و کیش پرستیدن ایزدی بود پیش.فردوسی.رجوع به پیش در معانی مختلفه آن شود.