پیش اندیشی. [ اَ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی پیش اندیش. عمل پیش اندیش. پیش بینی. پیشگوئی. تقدمةالمعرفة: اندیشه را مقدم گفتار خویش دار... که پیش اندیشی دوم کفایتست. ( منتخب قابوس نامه ص 51 ).
فرهنگ فارسی
چگونگی و حالت پیش اندیشعمل پیش اندیش پیش بینی : اندیشه را مقدم گفتار خویش دار... که پیش اندیشی دوم کفایتست .
پیشنهاد کاربران
پیش اندیشی:مآل اندیشی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص231 ) .