پیش انداز

لغت نامه دهخدا

پیش انداز. [ اَ ] ( نف مرکب ) آنکه پیش اندازد. آنکه سبقت دهد. آنکه بجلو راند. || ( اِمرکب ) دستار خوان. ( آنندراج ). پارچه ای که در وقت طعام خوردن به روی زانو گسترانند. ( ناظم الاطباء ). || آنچه از مرصع و مروارید سازند و زنان از گردن آویزند و در پیش سینه قرار دهند. ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه پیش اندازد آنکه سبقت دهد. ۲- کسی که بجلو راند. ۳- ( اسم ) پارچه ای که در وقت طعام خوردن بروی زانو گسترند دستار خوان : یک عدد صراحی نقره مملو از رواح ریحانی ... با پیال. طلا و پیش انداز زربفت از پی او فرستادند. ۴- رشت. جواهر که زنان از گردن آویزند و در پیش سینه قرار دهند.

مترادف ها

apron (اسم)
پیش بند، صحن، کف، پیش دامن، پیش انداز، قسمت جلو امده صحنه نمایش

فارسی به عربی

مندیل

پیشنهاد کاربران

بپرس