پیست

/pist/

لغت نامه دهخدا

پیست. ( ص ) پیس. ابرص. شخصی که علت برص و جذام داشته باشد. ( آنندراج ) ( برهان ). || مبروص.

پیست. ( فرانسوی ، اِ ) محوطه یا میدانی برای دو یا اسب دوانی یا بازی. || فضا و محلی مسطح اعم از مسقف یا غیرمسقف برای رقص.

فرهنگ فارسی

زمین مسابقه، میدان یامحلی برای ورزش یارقص
( اسم ) محوطه یا میدان آماده برای ورزش مسابقه رقص تاختگاه
محوطه یا میدانی برای اسب دوانی یا بازی

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) میدانی برای ورزش ، رقص و غیره .
(اِ. ) = پیس : شخص مبتلا به برص ، ابرص ، پیس .

فرهنگ عمید

میدان یا محلی که برای ورزش یا رقص آماده کرده باشند.
= پیس pis

گویش مازنی

/pist/ خیس خوردن - خیساندن حبوبات قبل از طبخ

دانشنامه عمومی

پیست ( /piːst/ ) [ ۱] یک مسیر دارای علامت برای اسکی روی برف، اسنوبورد یا سایر ورزش های کوهستانی است.
این اصطلاح اروپایی فرانسوی است[ ۲] ( به معنای دنباله، آهنگ ) . [ ۱]
به طور معمول، درجه بندی پیست توسط تفرجگاه انجام می شود و درجه ها متناسب با سایر مسیرها در آن تفرجگاه است. اسکی بازها نباید فرض کنند درجه ها در دو تفرجگاه متفاوت کاملاً برابر است.
عکس پیست

پیست (مجله). پیست ( انگلیسی: Paste ) ماهنامه ای است دیجیتال در حوزه موسیقی و سرگرمی که دفتر مرکزی اش در دیکاتر، جورجیا قرار دارد[ ۱] و استودیوهایی در منهتن و دونپورت، آیووا نیز دارد[ ۲] و به ولفگانگز والت تعلق دارد. [ ۳] این مجله کارش را به عنوان پایگاه اینترنتی در ۱۹۹۸ آغاز کرد. بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰ و پیش از انتشار برخط، به صورت چاپی منتشر می شد. [ ۴]
عکس پیست (مجله)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

Speedway
برچین و بچسبان ( بجای �کُپی� و �پِیست�
برگرفته از پی نوشتِ یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/08/blog - post_337. html
paste در نرم افزار واژه پرداز : بازنشانی، چسباندن

بپرس