دیکشنری
مترجم
بپرس
پیس شدن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پیس شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) دورنگ شدن. ابلق گشتن. خلنگ گردیدن. || به بیماری برص مبتلی گشتن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- دو رنگ شدن ابلق گشتن خلنگ گردیدن.۲- به بیماری برص مبتلا شدن .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها