پیروزه پوش. [ زَ / زِ ] ( ن مف مرکب ) پوشیده از پیروزه. پیروزه درو درنشانیده : تو گفتی که بر تخت پیروزه پوش گهر ریخت هندوی گوهرفروش.اسدی ( گرشاسب نامه ).|| ( نف مرکب ) پوشنده پوشش پیروزه ای. پوشنده جامه پیروزه رنگ.
۱-( صفت ) پوشند. پوشش پیروزه رنگ آنکه جام. فیروزه یی پوشد. ۲- ( صفت ) پوشیده از پیروزه پیروز در نشانیده : تو گفتی که برتخت پیروز پوش گهر ریخت هندوی گوهر فروش . ( گرشاسبنامه )