پیروزه پوش

لغت نامه دهخدا

پیروزه پوش. [ زَ / زِ ] ( ن مف مرکب ) پوشیده از پیروزه. پیروزه درو درنشانیده :
تو گفتی که بر تخت پیروزه پوش
گهر ریخت هندوی گوهرفروش.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
|| ( نف مرکب ) پوشنده پوشش پیروزه ای. پوشنده جامه پیروزه رنگ.

فرهنگ فارسی

۱-( صفت ) پوشند. پوشش پیروزه رنگ آنکه جام. فیروزه یی پوشد. ۲- ( صفت ) پوشیده از پیروزه پیروز در نشانیده : تو گفتی که برتخت پیروز پوش گهر ریخت هندوی گوهر فروش . ( گرشاسبنامه )

پیشنهاد کاربران

بپرس