پیروزه تخت

لغت نامه دهخدا

پیروزه تخت. [ زَ / زِ ت َ ] ( اِ مرکب ) تخت از پیروزه کرده. سریری از پیروزه ساخته. تخت برنگ پیروزه یا پیروزه درو درنشانیده :
بر آن پیروزه تخت ازتاجداران
رها کردند می بر جرعه خواران.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت )۱-تختی که از پیروزه ساخته باشند سریری که پیروزه در آن نشانیده باشند: بران پیروزه تخت از تاجداران رها کردند می بر جرعه خواران . ( نظامی ) ۲- تخت برنگ فیروزه سریر پیروزه فام .

پیشنهاد کاربران

بپرس