پیروزه ایوان

لغت نامه دهخدا

پیروزه ایوان. [ زَ / زِ اَ / اِ ] ( اِ مرکب ) ایوانی از پیروزه. ایوانی برنگ پیروزه. مجازاً، آسمان :
ز عمر اینجهانی هر که حق خویش بشناسد
برون باید شدنش از زیر این پیروزه ایوانها.
ناصرخسرو.
چو ز ایوان مینای پیروزه هور
بکند آنهمه مهره های بلور.
اسدی ( گرشاسب نامه ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- ایوانی برنگ پیروزه . ۲- آسمان : ز عمراین جهانی هر که حق خویش بشناسد برون باید شدنش از زیر این پیروزه ایوانها.( ناصرخسرو )

پیشنهاد کاربران

بپرس