پیروزی یافته، به پیروزی رسیده، کامیاب، مظفر ( صفت ) ۱- با پیروزیمظفرمنصور فاتح فیروزمند. ۲- بمراد رسیده کامیاب : بنوعی دلم گشت پیروز مند کزان گونه دیوی در آمد ببند. ( نظامی )
فرهنگ عمید
۱. پیروزی یافته، به پیروزی رسیده، مظفر، پیروزوَر. ۲. کامیاب.
پیشنهاد کاربران
ظفرمند
بورمند
به نام خدا یه چیزی واسه خدتون میگینا
به نام خدا یه چیزیمیگینا
ظفرمآل ؛ که به پیروزی پایان یابد. که سرانجام آن با پیروزی توأم باشد : رایت ظفرمآل قرین دولت و اقبال به صوب ماوراءالنهر شتابد. ( حبیب السیر چ قدیم تهران ج 2 ص 179 ) .