پیروزرای. ( ص مرکب ) دارای رایی با ظفر قرین. در اندیشه و رای مظفر و منصور : خردمند بادی و پیروزرای بپاکی بماناد مغزت بجای.فردوسی.جوانبخت بادی و پیروزرای توانا و دانا و کشورگشای.نظامی.وزیر خردمند پیروزرای بپیروزی شاه شد رهنمای.نظامی.
( صفت ) دارای اندیشه ای قرین ظفردارای فکری همراه کامیابی و نصرت : وزیر خردمند پیروز رای به پیروزی شاه شد رهنمای . ( نظامی )