پیروز خسرو
لغت نامه دهخدا
چو نیمی ز تیره شب اندر کشید
سپهبد ( اردشیر ) می یک منی برکشید
شده مست یاران شاه اردشیر
نماند ایچ رامشگر و یادگیر
بداندیش ( پیروز خسرو ) یاران او را براند
بجز شاه و پیروز خسرو نماند
جفاپیشه از پیش خانه بجست
لب شاه بگرفت ناگه بدست
همی داشت تا شد تباه اردشیر
همه کاخ شد پر ز شمشیر و تیر
همه یار پیروز خسرو بدند
اگر نو جهانجوی اگر گو بدند.
برای اطلاع بر اختلاف روایات رجوع به تاریخ طبری شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید