پیرهان

لغت نامه دهخدا

پیرهان. ( اِ ) پیرهن. پیراهان. پیراهن. رجوع به پیرهن و پیراهن شود :
دریغ غربچگانی که چون غلام شدند ( ؟ )
مزین از کله و پیرهان و دستارم.
سوزنی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پیراهن : دریغ غر بچگانی که چون غلام شدند( ? ) مزین از کله و پیرهان و دستارم . ( سوزنی )

پیشنهاد کاربران

بپرس