پیرموسی

لغت نامه دهخدا

پیرموسی. [ سا ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان حومه بخش کوچصفهان شهرستان رشت. واقع در 2هزارگزی جنوب خاور کوچصفهان و 2هزارگزی جنوب خاور راه مالرو عمومی. جلگه ، معتدل ، مرطوب. دارای 650 تن سکنه. آب آن از نهر تورود از سفیدرود. محصول آنجا برنج و ابریشم و صیفی کاری. شغل اهالی زراعت و مکاری و راه آن مالرو است. آثار ابنیه قدیم از آجر و سوفال و غیره در نواحی این ده دیده میشود. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

پیرموسی. [ سا ] ( اِخ ) دهی از دهستان رودزرد بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز. واقع در 20هزارگزی باختری باغ ملک و 2هزارگزی شمال راه اتومبیل رو باغ ملک به هفتگل ، کوهستانی گرمسیر دارای 150 تن سکنه. آب آن ازچشمه شیرین و چشمه تلخ. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن اتومبیل رو است. ساکنین از طایفه بختیاری هستند. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان رود زرد بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز

پیشنهاد کاربران

بپرس