پیرسلیمان
لغت نامه دهخدا
چون صبا زلف از جمال روی یارم دور کرد
بر کنار لب دو خال هندویم رنجور کرد
زلف که جیم است از عبارت جمال روی یار که دور شود مال روی یار ماند که صدست چه روی یار که یاء است ده است و مال ده صدست چه عددی را که در نفس خود ضرب کنند حاصل آنرا «مال » گویند و بر کنار لب که باست و دو است هرگاه دو نقطه وضع شود دو، دویست شود که راء است. ( تذکره نصرآبادی ص 538 ).
پیرسلیمان. [ س ُ ل َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروه شهرستان سنندج واقع در 13هزارگزی جنوب قروه و یک هزارگزی جنوب امین آباد. کوهستانی ، سردسیر، دارای 60 تن سکنه. آب آن از چشمه ، محصول آنجا غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی قالیچه و جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیر سلیمان : به واژه " هفشوئی " در همین سایت ( آبادیس ) مراجعه شود.