پیرحیاتی
لغت نامه دهخدا
پیرحیاتی. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع در یک الی سه هزارگزی شمال باختر رباط ماهیدشت ، کنار رودخانه مرک. دشت ، سردسیر، دارای 150 تن سکنه. آب آن از رودخانه مرک. محصول آن غلات و حبوبات و صیفی و چغندرقند. شغل اهالی زراعت. راه مالرو است ، تابستان اتومبیل میتوان برد. پیرحیاتی در دو محل بفاصله دو کیلومتر واقع و بعلیا و سفلی مشهور است سکنه ٔسفلی 80 تن می باشد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
پیرحیاتی. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع در14 هزارگزی شمال باختر کرمانشاه و یک هزارگزی جنوب شوسه کردستان. شمال قره سو. دشت ، سردسیر، دارای 70 تن سکنه. آب آن از قره سو، محصول آنجا غلات و خیار و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و از راه شوسه اتومبیل می توان برد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
طایفه بزرگ حیات غیب ساکن در مسجدسلیمان
زبان لری بختیاری
غیبی. موسوی. حیات غیبی.
*****
طایفه لر حیات داوودی
ساکن در دشتستان و ریگ . گناوه
معروف به حیات غیب *سید*
زبان لری
زبان لری بختیاری
غیبی. موسوی. حیات غیبی.
*****
طایفه لر حیات داوودی
ساکن در دشتستان و ریگ . گناوه
معروف به حیات غیب *سید*
زبان لری