قبای زر چو در پیرایش افتد
ازو هم زربود کارایش افتد.
نظامی.
برین گوشه رو می کند دستکاربر آن گوشه چینی نگارد نگار
نبینند پیرایش یکدگر
مگر مدت دعوی آید بسر.
نظامی.
|| هرس. عمل بریدن نازیبا: فرخو؛ پیرایش تاک رز . || زینت دادن سر با کاستن از موی. || دباغت. آش کردن پوست . || عمل پرداختن و ساختن و معد و مهیا کردن. ( آنندراج ).