پیران ویسه

لغت نامه دهخدا

پیران ویسه. [ ن ِ س َ ] ( اِخ ) پیران. سردار افراسیاب تورانی. رجوع به پیران شود.

فرهنگ فارسی

پیران سردار افراسیاب تورانی

دانشنامه عمومی

پیران ویسه از قهرمانان تورانی شاهنامه و پسر ویسه سپهسالار افراسیاب است. [ ۱] پیران در میان پهلوانان تورانی، تنها کسی است که از جهت صفات اخلاقی همطراز شخصیت های برجسته ایرانی است، زیرا تلاش او همیشه در تفاهم و همدلی ایرانیان و تورانیان در راه صلح بود. او در اغلب نبردهای ایران و توران، در کمال خرد و مردانگی، حضوری فعّال داشت و نماینده سیاسی و نظامی افراسیاب بود.
عکس پیران ویسهعکس پیران ویسه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پیرانِ ویسه
در شاهنامه ، پهلوانی تورانی. سپهسالار باتدبیر افراسیاب بود. به هنگام پناهنده شدن سیاوش به توران ، پیران او را که از پدرش آزرده بود به گرمی پذیرفت و به روایتی دخترش ، جَریره، را به او داد که حاصل ازدواجشان فرود بود. پیران اسباب ازدواج سیاوش با فرنگیس، دختر افراسیاب ، را نیز فراهم آورد و از مرگ بیژن هم جلوگیری نمود. هنگامی که سیاوش به فرمان افراسیاب کشته شد، پیران نگهداری از فرنگیس و پسرش کیخسرو را به عهده گرفت . در جنگ یازده رخ، پیران سرانجام به دست گودرز، پهلوان ایرانی، کشته شد. گودرز از بریدن سر او خودداری کرد و ایرانیان نیز با احترام به تشییع جنازه او پرداختند.

پیشنهاد کاربران

نام پیران شاید در اصل و ریشه یعنی به زبان والدین به سه شکل زیر تلفظ و بیان میشده : یکی پیر آن، به معنای آن پیر خردمند و دیگری پیران، حالت جمع پیر به معنای پیرِ پیرها و یا پیر دَیر و سومی بصورت پَی ران
...
[مشاهده متن کامل]
به معنای راننده، فرمانده، هدایت گر و یا راهنمای پایه ای یا بنیادی. نام و لقب ویسه هم در اصل و ریشه به دو شکل بیان و تلفظ میشده : یکی وَی سی در اقتباس از نام موسی پیامبر قوم یهود به معنای ماه سی شبانه روزی و دیگری به شکل وَی سِه در اقتباس از سمبل تثلیث و باور دین مسیحیت مبنی سگانه بودن خدای یگانه به شکل خدای پدر - خدای پسر - خدای روح مقدس و یا اقتباس از بینش و باور به سه گانگی هستی و وجود به شکل تن - روح - روان. کلمه توران هم به شکل های زیر تلفظ و بیان میشده: تو ران؛ از آنسوی مرز افسانه ای تعیین شده توسط آرش کمانگیر خطاب به ایرانیان به معنای راننده تو و شما و از طرف ایرانیان خطاب به تورانیان به معنای تویِ یا درونِ و یا بین دو ران به زبان سمبلیک و کلنجار کلامی و زبانی به معنای آلت تناسلی به ویژه مردانه. نام برادر پیران به خط عربی بصورت اَغریرث در اصل و ریشه یعنی به زبان و خط پدر و مادر یا والدین وی به شکل آخری رَس نوشته و بیان میشده با دو معنا ؛ یکی رسیدن به آخر و پایان بخش کار و یا برنده مسابقه دوندگی و دیگری به معنای آخرین فرزند. نام افراسیاب هم به احتمال قریب به یقین به شکل افرازی آب تلفظ و بیان میشده به این معنا که این فرزند ما پس از رسیدن به مقام فرمانروایی، آب ها را در فصل گرما و تابستان به شکل مه و بخار تا افق لاجوردی بر میفرازد و سپس آنها را به ابر تبدیل مینماید و به شکل باران رحمت بر سرزمین ها به ویژه توران و ایران فرود میاورد و آنها را سر سبز و شاداب و خرّم میکند. نام بیژن که در شاهنامه نقش یوسف گم گشته را در چاه بازی کرده، در اصل و ریشه یعنی به زبان پدر و مادر به شکل بی ژان تلفظ و بیان میگردیده ( و آنهم نه در رقابت با نام بی زان رُم شرقی ( که در اصل و ریشه به معنای نادان بوده ) بلکه به معنای بی درد ( بدون درد ) و با تلفظ بی ژِن به معنای بی زَن ( مجرد یا بدون زن ) . در زبان قوم ماد و کردهای امروزی کلمات ژی ، ژان ، ژِن و زان به ترتیب به معنای زندگی، درد، زن و دان بوده و میباشند. در همین زمینه عنوان سلسله ساسانیان ( با حروف لاتین : sasanian ) در اصل و ریشه به شکل زازا نیان تلفظ و بیان میشده به معنای زایشگران یا تولید کنندگان دانش. واژه سانسکریت هم در اصل و ریشه به شکل زیر بیان و تلفظ میشده : زان سکری ت، به معنای دانش رمزی و پوشیده یا محرمانه. آن دانش رمزی فرا باستانی چیز دیگری نبوده غیر از حکمت اصیل اشراقی ( محتوای اوستای شفاهی و نه اوستای نوشتاری ) که دارای دو کانون اصلی بوده؛ یکی واژه دهّر به شکل های ده هر ؛ ده ره در میدان های خود شناسی و انسان شناسی و وجود شناسی و دیگری پیام آسمانی هفت سین در میدان های نجوم، کیهان و جهان شناسی، سامان و نظم شناسی و کشف جاودانه بودن عشق و زندگی انسانی بر روی مدار یا مسیر مدور یا دایره وار . معنای پیام آسمانی هفت سین که در پشت پرده ظاهر مراسم چیدن سفره یا میز هفت سین بهنگام برپائی جشن های فراباستانی مهرگان و نوروز تا کنون پنهان و مستور و پوشیده باقی مانده ، توسط تورانیان و ایرانیان و نورانیان، برگزیدان و هدایت شدگان آنان به کمک و یاری پرتوهای درخشان خورشید فره ایزدی بسوی معنویت های حقیقی و نور و روشنائی در طی مبارزات دور و دراز تاریخی با تشعشعات تاریک شمش ظلمانی یا سیاه چاله اهریمن و شیطان، و هیچ قوم دیگری کشف نگردیده. از دیدگاه خردمندان گمنام در یافت کننده آن پیام آسمانی، حرف س حرف اول هفت نوع سبزی یا چیز نبوده بلکه حرف اول واژه فراباستانی سامان به معنای نظم. لذا معنای پیام هفت سین بطور کوتاه و مختصر و مفید به شکل زیر بوده : هفت سامان یا هفت نظم کلی گیتیائی، کیهانی و یا جهانی. به زبان فارسی امروز و آینده : هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست. در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر. با بیان ساده و روزه و عامیانه با هدف شیر فهم نمودن خاصین ریش سفید یا بزرگان ایل و طایفه و قبیله و قوم و یا قشر شیوخ و شیخ الشیوخ در راس آنان : خدای حقیقی، واقعی، بیکران یا بینهات و بی نیاز مطلق که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته و چیز دیگری هم نمی باشد غیر از محیط و محتوای مجموعه باز و بیشمار جهان های بیشمار، در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست. در عوض خدای کلمه ای، مفهومی، ایده ای از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان و آتئیسم، فقط در زبان و خط و فهم و عقل محدود انسانی از موجودیت برخوردار است و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و از هر لحاظ هم نیازمند . نتیجه کلی اینکه : به قول حکیم و حماسه سرای بزرگ قوم طوس یعنی ابوالقاسم فردوسی که بسی رنج برد در آن سال سی تا کندعجم را زنده بدان پارسی، عجم را با سرودن شاهنامه به دان پارسی، چنان به خواب سنگین و ژرف و شیرین فرو برده تا در هزار سال بعد به حالت های نیمه خوابی و نیمه بیداری با پوست و گوشت و خون و استخوان خود در قالب روئیاهای تلخ و شیرین مشاهد و تجربه نمایند ولایت مطلقه فقیه را. هزار و یکبار احسن و باریکلا به پیشگاه والای حکیم. عنوان شاهنامه در اصل و ریشه یعنی از دیدگاه پنهانی فردوسی به معنای نامه ی شاهان نبوده بلکه نامه ی شاهانه یا بلند بالا . و تلفظ ریشه ای نام شهر طوس به شکل توست بوده و معنای اصلی آن : جای خدا در توی یا در درون است. اما ما ایرانیان امروز و آینده میتوانیم به یقین و اطمینان و با خاطر و فکر و خیال آرام و آسوده باور و ایمان و امید داشته باشیم که تعریف چیستی و کیستی خدا به شکل زیر حقیقت مطلق میباشد: اول، وسط، آخر ، ظاهر و باطن همه چیز و همه کسست چه شهودی و فعلیتی و پدیدار شده ( فنومنی ) و چه غیبی و امکانی و پدیدار نشده ( نئومنی و نوومنی ) .

pirane vise

بپرس