پیراستگی

/pirAstegi/

مترادف پیراستگی: تزیین، تنقیح، زدایش، رفو، وصله

متضاد پیراستگی: آراستگی

معنی انگلیسی:
state of being trimmed or decorated, trim, polish, sophistication

لغت نامه دهخدا

پیراستگی. [ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی پیراسته. رجوع بپیراسته شود.

فرهنگ فارسی

کیفتی و حالت پیراسته
حالت و چگونگی پیراسته

فرهنگ عمید

حالت و چگونگی پیراسته، پیراسته بودن.

مترادف ها

adornment (اسم)
زینت، تزیین، اراستگی، پیراستگی، زیور و پیرایه

titivation (اسم)
اراستگی، پیراستگی

فارسی به عربی

زینة

پیشنهاد کاربران

بپرس