سال امسالین نوروز طربناکترست
پار و پیرار همی دیدم اندوهگنا.
منوچهری.
نوروز را بگفت که در خاندان ملک از فرّ و زینت توکه پیرار بود و پار.
منوچهری.
چو حورا که آراست این پیرزن را؟همان کس که آراست پیرار و پارش.
ناصرخسرو.
شدت پار و پیرار و امسال اینک روش بر ره پار و پیرار دارد.
ناصرخسرو.
از تاک رز انگور نو امسال خوش آمدت هرچند کزو پار همین آمد و پیرار.
ناصرخسرو.
هنوز یاری پیرار رفتی از پیشم چرا همی طلبی مر مرا بدین بگهی.
ناصرخسرو.
هرگز نیامدست و نیاید گذشته باربر قول من گوا بس پیرار و پار من.
ناصرخسرو.
تاسال پیرار بحضور امیران... این قصه بوجهی بگفت که بسی مردم جامه ها چاک کردند. ( کتاب النقض ص 406 ).بنده ات بود گرسنه پیرار
پار زن کرد و بچه زاد امسال.
کمال اسماعیل.
ز لب امسالم از چه بوسه ندادکه به پیرار داد و در پارش.
شیبانی.
|| روز پیش از دی که آنرا پریر نیز گویند. ( شرفنامه ). اما ظاهراً پار و پیرار جز در مورد سال بکار نرفته است.