پیر گشتن. [ گ َ ت َ ] ( مص مرکب )پیر گردیدن. کهنسال شدن. سالخورده شدن : تو روی دختر دلبند طبع من بگشای که پیر گشت و ندادم بشوهر عنّین.سعدی.