پیر کنعان

لغت نامه دهخدا

پیر کنعان. [ رِ ک َ ] ( اِخ ) پیر کنعانی. کنایه از یعقوب پیغمبر. ( غیاث ) :
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت.
حافظ.

فرهنگ فارسی

پیر کنعانی کنایه از یعقوب پیغمبر

جدول کلمات

یعقوب

پیشنهاد کاربران