پیر دو کاستلنو ( انگلیسی: Pierre de Castelnau ) کشیش فرانسوی بود که در مونت پلیه به دنیا آمد.
با رشد کاتاریسم در جنوب فرانسه به خصوص در کنت نشین تولوز، در سال ۱۱۹۸، پاپ اینوسنت سوم گرفت که با کاتارها مقابله کند و به همین جهت نمایندگان را برای ارزیابی شرایط به استان لانگداک فرستاد. کاتارها لانگداک در این زمان احترام مناسبی برای پادشاه فرانسه یا کلیسای محلی کاتولیک قائل نبودند، و رهبران آنها نیز از حمایت اشراف قدرتمند برخوردار بودند، [ ۱] که تمایل آشکاری به استقلال از پادشاه داشتند. [ ۲] به همین جهت، بسیاری از اشراف قدرتمند علی رغم سبک زندگی دشوارشان پذیرفتند. [ ۳] با این شرایط، اینوسنت ناامید از شرایط اجتماعی و سیاسی لانگداک، به فیلیپ دوم، پادشاه فرانسه، روی آورد و از وی خواست که ریمون ششم را مجبور به مقابله با بدعت گذاران بکند یا او را از مقامش به صورت نظامی خلع کند. در سال ۱۲۰۴، پاپ به کسانی که مایل به شرکت در جنگ صلیبی علیه کاتارها بودند، همان پیشنهاد صلیبیون حاضر در شرق را داد. با این حال، فیلیپ که با جان، پادشاه انگلستان درگیر بود، تمایلی به دگیری در لانگداک نداشت. از این رو این طرح متوقف شد. [ ۴]
یکی از اشراف قدرتمند، ریمون ششم، کنت تولوز، بود که اگرچه عقاید کاتارها را نپذیرفت اما با کاتاریسم و جنبش استقلال طلبانه آنها همدل بود. وی از کمک به هیئت اعزامی از جانب پاپ امتناع کرد تا در مه سال ۱۲۰۷ تکفیر و امتیازات دینی در قلمروی خود محروم شد. اینوسنت در این زمان سعی کرد با روش های دیپلماتیک با شرایط برخورد کند بنابراین گروهی از واعظان را که برخی از آنها راهبان سیسترسی بودند، فرستاد تا کاتارها به کیش کاتولیک بازگردانند. این گروه تحت رهبری نمایندهٔ ارشد و تام الاختیار پاپ، پیر دو کاستلنو بودند. واعظان توانستند گروهی از مردم به مذهب کاتولیک بازگردانند اما گروه های بسیاری نپذیرفتند. [ ۵] پیر در لانگداک به شدت بدنام و منفور بود و حتی یکبار برای به قتل نرسیدن مجبور به فرار شد. در ۱۳ ژانویه ۱۲۰۸، ریمون به امید بخشایش و تبرئه شدن با پیر دو کاستلنو دیدار کرد. بحث میان آنها به خوبی پیش نرفت و ریمون دو کاستلنو را پس از تهدید جانی از کاخ خود بیرون کرد. [ ۴] صبح روز بعد، پیر دو کاستلنو توسط یکی از شوالیه های ریمون کشته شد. اینوسنت سوم مدعی شد که ریمون دستور قتل تماینده اش را داده است. [ ۶]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبا رشد کاتاریسم در جنوب فرانسه به خصوص در کنت نشین تولوز، در سال ۱۱۹۸، پاپ اینوسنت سوم گرفت که با کاتارها مقابله کند و به همین جهت نمایندگان را برای ارزیابی شرایط به استان لانگداک فرستاد. کاتارها لانگداک در این زمان احترام مناسبی برای پادشاه فرانسه یا کلیسای محلی کاتولیک قائل نبودند، و رهبران آنها نیز از حمایت اشراف قدرتمند برخوردار بودند، [ ۱] که تمایل آشکاری به استقلال از پادشاه داشتند. [ ۲] به همین جهت، بسیاری از اشراف قدرتمند علی رغم سبک زندگی دشوارشان پذیرفتند. [ ۳] با این شرایط، اینوسنت ناامید از شرایط اجتماعی و سیاسی لانگداک، به فیلیپ دوم، پادشاه فرانسه، روی آورد و از وی خواست که ریمون ششم را مجبور به مقابله با بدعت گذاران بکند یا او را از مقامش به صورت نظامی خلع کند. در سال ۱۲۰۴، پاپ به کسانی که مایل به شرکت در جنگ صلیبی علیه کاتارها بودند، همان پیشنهاد صلیبیون حاضر در شرق را داد. با این حال، فیلیپ که با جان، پادشاه انگلستان درگیر بود، تمایلی به دگیری در لانگداک نداشت. از این رو این طرح متوقف شد. [ ۴]
یکی از اشراف قدرتمند، ریمون ششم، کنت تولوز، بود که اگرچه عقاید کاتارها را نپذیرفت اما با کاتاریسم و جنبش استقلال طلبانه آنها همدل بود. وی از کمک به هیئت اعزامی از جانب پاپ امتناع کرد تا در مه سال ۱۲۰۷ تکفیر و امتیازات دینی در قلمروی خود محروم شد. اینوسنت در این زمان سعی کرد با روش های دیپلماتیک با شرایط برخورد کند بنابراین گروهی از واعظان را که برخی از آنها راهبان سیسترسی بودند، فرستاد تا کاتارها به کیش کاتولیک بازگردانند. این گروه تحت رهبری نمایندهٔ ارشد و تام الاختیار پاپ، پیر دو کاستلنو بودند. واعظان توانستند گروهی از مردم به مذهب کاتولیک بازگردانند اما گروه های بسیاری نپذیرفتند. [ ۵] پیر در لانگداک به شدت بدنام و منفور بود و حتی یکبار برای به قتل نرسیدن مجبور به فرار شد. در ۱۳ ژانویه ۱۲۰۸، ریمون به امید بخشایش و تبرئه شدن با پیر دو کاستلنو دیدار کرد. بحث میان آنها به خوبی پیش نرفت و ریمون دو کاستلنو را پس از تهدید جانی از کاخ خود بیرون کرد. [ ۴] صبح روز بعد، پیر دو کاستلنو توسط یکی از شوالیه های ریمون کشته شد. اینوسنت سوم مدعی شد که ریمون دستور قتل تماینده اش را داده است. [ ۶]
wiki: پیر دو کاستلنو