دیکشنری
مترجم
بپرس
پیر جوی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پیرجوی. ( نف مرکب ) جوینده پیر.
فرهنگ فارسی
جوینده پیر
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها