پیر اموز

لغت نامه دهخدا

( پیرآموز ) پیرآموز. ( اِ مرکب ) علمی که کسی در زمان پیری بیاموزد. ( آنندراج ). || ( ن مف مرکب ) که از پیر آموخته باشد. که پیر تعلیم دهد :
در مکافات آن جهان افروز
خواند بر شه فسون پیرآموز.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( پیر آموز ) ( صفت ) آنچه پیران بدیگران آموزند . پیر آموخته : در مکافات آن جهان افروز ( کنیزک زیبای ابیه ) - خواند( پیر زن مکار ) بر شه فسون پیر آموز.
علمی که کسی در زمان پیری باموزد

پیشنهاد کاربران

خط کوفی ایرانی
نام دبیره ای بود که از ادغام دبیره های پهلوی و دین دبیره و مانوی و سریانی در بعد از اسلام به وجود امد که به نسبت دبیره پهلوی و المسند عربی به راحتی قابل اموختن بود و همان دبیره کوفی خودمان هست که بعدا
...
[مشاهده متن کامل]
ابن مقله شیرازی خط نسخ یا نسک را از ان استخراج کرد، در قبل از اسلام در شما شبه جزیره عربستان از دبیره نبطی و در جنوب ان یا یمن از دبیره المسند بهره میبرند و در ایران دبیره پهلوی که تمام اینها دبیره هایی بسیار سخت و ابهام انگیز بودند و برای نوشتن قران مناسب نبودند و نیاز به ایجاد دبیره جدیدی بود

بپرس