انا لاوّ و انا الیه راجعون.
ما از عشق هستیم و فرگشتمان به سوی اوست.
خداوند متعال قبل از آفرینش جهان و کلیه موجودات زنده و غیر زنده منجمله کلیه افراد انسانی در قدم اول ، هستی بیکران خویش را به هستی های محدود و متناهی و بیشمار تقسیم نموده است و به علت بیکرانی هستی این عمل تقسیم هرگز پایان نمی پذیرد و جاودانه به سوی بیکرانی ادامه می یابد. هرکدام از این هستی های محدود دارای یک حجم ثابت و یک فضا یا یک مکان مجرد سه بعدی می باشند. محیط این حجم و مکان ها از جنس سطوح دو بعدی هندسی و یا صِوَر محض ذهنی اند و با این وجود بطور کامل مسدود و نفوذ ناپذیر می باشند، طوریکه خروج از درون آنها به بیرون و ورد از خارج به درون آنها برای موجودات مجردی از قبیل ملائکه یا فرشتگان ؛ ارواح ؛ روان ها ؛ جان ها ؛ نفوس؛ عقول و انوار مجرده حکیمان و عارفان دینی نه تنها مطلقا ممنوع است بلکه مطلقا محال و غیر ممکن. از بیرون بر محیط هستی ها هیچ گونه نیرویی وارد نمیگردد، لذا بر آنها سکون مطلق حکم رواست. به زبان تشبیه هرکدام از این هستی ها بسان عدد یک می باشند نسبت به اعداد بزرگ صحیح و یاطبیعی و غیر اعشاری. خداوند متعال قبل از آغاز آفرینش ، با دارا بودن دانش و قدرت مطلق و بیکران برای تعیین فرم یا شکل و محتوای جهان های بیشمار ، بینهایت امکانات مختلف را در اختیار داشته است که طبق باور این حقیر ، در بین آن همه امکان گوناگون ، ساده ترین آنها را انتخاب نموده است و آن اینکه کلیه جهان ها در پهنه هستی بیکران و بینهایت از لحاظ شکل و محتوا بطور مطلق یکسان و برابر می باشند. محتمل ترین شکل جهان ها کروی نیست بلکه یا مکعب مربع و یا منشور شش ضلعی و هشت سطحی مثل خانه های روی شان های مومی در کندوی زنبور عسل و اَشکال هندسی دیگر از قبیل مخروط و هرم نامتحمل ترین می باشند. حقیقی ترین و معقول و منطقی و شهودی ترین بینش فلسفی در باستان به دموکریت یونانی تعلق دارد که در یک جمله و در قالب کلمات به شکل زیر فرمول بندی گردیده است: دنیا از لحاظ اندازه متناهی و از لحاظ تعداد بیشمار می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
دو حقیقت ژرف دیگر به شرح زیر می باشند:
الف - برخلاف باور و تصور غالب بر افکار و اندیشه خاص و عام، هرفرد انسانی تنها دارای یک سرنوشت جنسی به شکل " یا مرد و یا زن " نمی باشند بلکه پنج نوع گوناگون.
ب - همچنین هرکدام از افراد انسانی تنها دارای یک خود و یا یک نفس مجرد و یک کالبد نیستند بلکه ده تا؛ پنج تا خود و یا نفس و کالبد مردانه و پنج تا زنانه.
در زمینه و یا در باره و پیرامون پیدایش جهان و کلیه موجودات زنده و غیر زنده و فلسفه و روش آفرینش و معنا و مفهوم حیات انسانی در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون، در محتوای کلیه کتب چه دینی ؛ چه فلسفی ؛ چه عرفانی و چه تخیلی - علمی، اگر به حقایق اشاره شده در بالا نشان و اثری یافت نشود، مطمئنن محتوای چنین کتبی دور از حقیقت و واقعیت عینی می باشند، علیرغم زیبایی و شنیدنی و خواندنی و لذت بخش بودن محتوای آنها.
میتوان باور زیر را به سهولت پذیرفت بدون تکلیف و تَقَیُد در مقابل پذیرش آن. به عنوان مثال، صاحب این باور را رسول و یا فرزند مذکر یا موئنث خداوند متعال پنداشت.
حرکت نزولی و تحولی هستی از حالت اولیه کمال ایده آل بهشتی مبداء به سوی نهایت نقصان و برگشت صعودی آن به سوی نهایت کمال اولیه یعنی معاد، بصورت خطی ؛ پیوسته یا آنالوگ جاری نیست بلکه بطور دیجیتال ؛ منقطع ؛ منزل به منزل ؛ وادی به وادی ؛ پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه. اما نزول اولیه یکباره روی داده است و کل محتوای هستی های محدود و متناهی یکباره به نهایت نقصان رسیده اند و از آن پس حرکت هستی ها چه در منازل نزولی و چه در منازل صعودی بسوی کمال اولیه در جریان می باشند و یا به قول عارفان فارسی زبان در سیر و سلوک " الی الله " به سر می برند. تعیین تعداد منازل از توان معارف دینی و شناخت علمی خارج می باشد و فقط خداوند متعال به تعداد آنها آگاهی کامل دارد. اما حلقه ها یا پله ها و یا منازل و وادی های این چرخه یا زنجیره به ظاهر بی آغاز و بی پایان، همگی باهم یکسان و برابر نیستند بلکه هفت تا هفتا اند و منازل هفتگانه متوالی همیشه در سطحی برتر و کمال یافته تر از هفت منزل قبلی به ظهور می رسند. ظهورات متوالی و یا پی در پی منازل پشت سر هم از طریق وقوع مه بانگ های متوالی بر اثر نوسانات متواتر یا پیاپی انقباض و انبساط هستی های محدود و متناهی به وقوع می پیوندد. منازل هفتگانه صعودی همیشه تکرار نکته به نکته و یا تکرار کامل و صد در صد منازل هفتگانه نزولی می باشند. اختلاف نوع منازل یعنی نزولی و صعودی تنها به اعتبار تقدم و تأخر در ظهور نفوس و کالبد های دهگانه و جاری شدن سرنوشت های جنسی پنجگانه می باشد. به عنوان مثال منزل اول نزولی و منزل هفتم صعودی یکی می باشند و منزل دوم نزولی و منزل ششم صعودی یکی و الا آخر. تعیین منازل هفتگانه بر پایه و اساس سرنوشت های جنسی پنجگانه و خودها یا نفوس و کالبد های دهگانه صورت گرفته است. مبنای این باور در وجود انسان نهفته است. و در زمینه درک ژرفترین بخش نهانی وجود انسان ( عمیق تر از ساختار ژن ها ) هیچ منبع مکتوب و موثق و قابل اطمینانی در دسترس انسان قرار ندارد غیر از وجود واقعی و عینی تک تک افراد انسانی و آنهم نه در بخش های ماده ؛ روح ؛ روان ؛ جان ؛ نفس ؛ فطرت و یا قوای ادراکی فهم و عقل بلکه در بخش تمایلات جنسی فرعی و پنهانی نهفته در پشت میل جنسی اصلی و آشکار و ظاهری.
امیدوارم که طی این سیر و سلوک کوتاه و ساده در حکمت الهی سر مبارک خواننده گرامی را بدرد نیاورده باشم.