پیدا نمودن. [ پ َ / پ ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) بآشکارا آوردن. ممیز ساختن : نور حق را نیست ضدی در وجودتا بضد او را توان پیدا نمود.مولوی.
( مصدر ) ۱- آشکار کردن . ۲- ممیز ساختن مشخص کردن : نور حق را نیست ضدی در وجود تا بضد او توان پیدا نمود. ( مثنوی )