پیخ ساقه بریده شده گندم و جو بدون خوشه و دانه را پیخ میگویند لذا عفونت غلیظ و نیمه خشک شده چشم که شب هنگام مانند اشک غلیظ در گوشه های چشم در خواب بر اثر حرارت و تب ناشی از عفونت مایع آن تبخیر و رسوبات
... [مشاهده متن کامل] زرد مایل به سبز رنگ خشک شده که موجبات چسبیدن مژههای پلک چشم میشود را هم بدان سبب پیخ میگویند که در قدیم اگر ذره ای از کاه به چشم میرفت درست مانند شعر معروف شاعر در خانه مور شبنمی طوفان استپس داخل چشم ذره ای مانند یک ساقه پیخ است و شب را با رمد چشم می خفت صبح هنگام سیستم ساخت پروردگار جل وجلاله آنرا با عفونت بیرون میداد بعد با چایی یا آب و صابون میشستند چس چنان شد که عفونت های آلوده به ویروس چشم را پیخ میگفتند. . .
پیخ:بریده های خشکیده محصولاتی چون گندم بدون خوشه. ریزه های خشکیده ساقه های محصولات کشاورزی .
نمونه:شده که یک پیخ کاه از انبار اربابی. . . حرام _حلال کرده باشیم ( کلیدر ج۶ص۱۸۶۴ )
دست به زیر پیخ و پوشال پرخو برد ( کلیدر ج۶ص1850 )
محمدجعفر نقوی
پیخ/ pike : کُلَش ( با گویش ری ) ساقه ی خشکیده ی جو و گندم
مانند:دوازده روز تمام سه چهار تابی روی ماهور و شنزار زانو به زمین ساییده بودند، اما ده من پیخ جمع نکرده بودند.
کلیدر
محمود دولت آبادی