پیاپی همی تیغ و خنجر زدند
گهی بر میان گاه بر سر زدند.
فردوسی.
تا ز دور آسمان اهل زمین را دیدنیست تیر و تابستان پیاپی چون زمستان و بهار.
سوزنی.
ای حکم تراقضا پیاپی وی امر ترا قدر دمادم.
انوری.
لشکر بر عقب او پیاپی میرفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). لشکر پیاپی میرسید. ( اسکندرنامه نفیسی ).لبالب جام بر دونان کشیدی
پیاپی جرعه ها بر من فشاندی.
خاقانی.
لبالب کرده ساقی جام چون نوش پیاپی کرده مطرب نغمه در گوش.
نظامی.
همان تشنه گرم را آب سردپیاپی نشاید بیکباره خورد.
نظامی.
فروبسته کاری پیاپی غمی نه کس غمگساری نه کس همدمی.
نظامی.
درودی پیاپی رساندش نخست فرستادگی کرد بر خود درست.
نظامی.
پیاپی رطلها پرتاب میکردملک را شهربند خواب میکرد.
نظامی.
رخ شیرین ز خجلت گشته پرخوی که نزل شاه چون سازد پیاپی.
نظامی.
اگر چه پادشاهی بود و گنجش ز بی یاری پیاپی بود رنجش.
نظامی.
پیاپی شد غزلهای عراقی برآمد بانگ نوشانوش ساقی.
نظامی.
شراب لعلگون افکنده در جام پیاپی کرده جام از صبح تا شام.
نظامی.
جام در ده پیاپی ای ساقی تا کنم جان خویش بر تو نثار.
عطار.
در آن دم که دشمن پیاپی رسیدکمان کیانی نشاید کشید.
سعدی.
پیاپی بدنبال صیدی براندشبش دست داد از حشم بازماند.
سعدی.
هزار زخم پیاپی گر اتفاق افتدز دست دوست نشاید که انتقام کنند.
سعدی.
بیشتر بخوانید ...