پیاله پاشا
لغت نامه دهخدا
پیاله پاشا. [ ل َ ] ( اِخ ) ( اوزون ) یکی از فرماندهان نیروی دریائی زمان سلطان ابراهیم خان است ، قبلاً رئیس دارالصنایع کشتیهای جنگی بود و برای استخلاص کریمه و نواحی آزو از دست قزاقها با نیروی دریائی ببحر اسود سفر کرد و موفق شد و پس از نیل بدرجه فرماندهی در نیروی دریائی با سفائن جنگی وارد دریای سفید گردید و هنگام عودت هدایای مهمی برای تقدیم به اعلیحضرت سلطان از طرف طرابلس غرب همراه وی فرستاده بودند، پاشا برخی را برای خود کنار گذارده بود و از این رو وی را به خاک و خون کشیده مالش را مصادره نمودند و در قاسم پاشادر باغچه خویش مدفون گردید. ( قاموس الاعلام ترکی ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید