پی پرکرده. [ پ َ / پ ِ پ ُ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) کره اسب و خر قوی شده و جز آن دو. || کنایه است از زیرک و مجرب. ( فرهنگ نظام ). مرد کارآزموده و گرم و سرد روزگار چشیده. ( آنندراج ) : نقش پای ناقه را از رشک می پوشد بخاک چون صبا هرگز ندیدم رند پی پر کرده ای.
میرمحمد علی رایح.
بیاد نواساز پر کرده پی ز خویشم تهی ساز و بردار پی.
ظهوری.
طالب دنیا عجب نامردِ پی پر کرده است داده دایم پشت بر دنیا که دنیا رو کند.
( از فرهنگ نظام ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- کره اسب و خر قوی شده . ۲- زیرک و مجرب کار آزموده گرم و سرد روزگار چشیده : طالب دنیا عجی نا مرد پی پر کرده است داده دایم پشت بر دنیا که دنیا رو کند. ( فر. نظام . لغ. )
فرهنگ عمید
۱. کره اسب یا کره الاغ قوی شده. ۲. مرد توانا و کارآزموده.