پی نوشت

/peyneveSt/

مترادف پی نوشت: امر، امریه، توقیع، حکم، دستور، فرمان، منشور، مهر

معنی انگلیسی:
addenda, appendix, postscript

نامه دهخدا'>

لغت نامه دهخدا

پی نوشت. [ پ َ /پ ِ ن ِ وِ ] ( اِ مرکب ) نوشتن در پی چیزی. || بدنبال چیزی نوشته شده. || نامه ای که درتعقیب نامه قبلی نویسند و آن اصطلاحی اداری باشد.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نوشتن در پی چیزی . توضیح فرهنکستان این کلمه را بجای لفظ آپستیل اختیار کرده و آن دستوری است که رئیسهای اداره ها و در پایین نامه ها نویسند. ۲- ( صفت ) بدنبال چیزی نوشته شده . ۳- نامه ای که در تعقیب نام. قبلی نویسند .

فرهنگ عمید

۱. آنچه در دنبال نامه یا مطلبی نوشته شود، نوشتن در پی چیزی.
۲. (اسم، صفت مفعولی ) دستوری که رئیس اداره در پایین نامه ای بنویسد.

پیشنهاد کاربران

پ ن
نخستین حرف از واژه های "پی" و "نوشت"
در خواست، حکم

بپرس