پی فکندن

لغت نامه دهخدا

پی فکندن. [ پ َ / پ ِ ف َ / ف ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پی افکندن. بنیان گذاردن. بنا نهادن. || از بن برکندن. رجوع به پی افکندن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- بنیان گذاردن پی افکندن . ۲- از بن برکندن .

پیشنهاد کاربران

بپرس