پی شدن. [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) قلم شدن. بریده شدن رگ عرقوب اسب یا چهارپای دیگر. رجوع به پی شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بریده شدن رگ عرقوب است یا چهارپای دیگر قلم شدن : گرصد هزار سر بودت همچو بیدبن ور صد هزار دل بودت همچو کو کنار. پی گردد آن همه سر همچون سرقلم خون گردد آن همه دل همچون دل انار. ( حسن غزنوی )