پی سپر کردن

لغت نامه دهخدا

پی سپر کردن. [ پ َ / پ ِ س ِ پ َک َ دَ ] ( مص مرکب ) پی سپار کردن. با پای رفتن. از روی آن گذشتن : پی سپر کردن راهی را؛ پا سپر کردن. پیمودن آنرا. رفتن بر آن. وَطء. || لگدمال کردن. پایمال کردن. پیخستن. لگدکوب کردن. پایکوب کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر )۱-با پای رفتنپیمودن ( راهی را ). ۲- لگد مال کردن پایمال کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس