پی ریزی

/peyrizi/

مترادف پی ریزی: ایجاد، بنیان گذاری، پی افکنی، پی بندی، پی گذاری، تاسیس، شالوده گذاری

معنی انگلیسی:
foundation work

لغت نامه دهخدا

پی ریزی. [ پ َ / پ ِ ] ( حامص مرکب ) عمل پی ریز. بنیان گذاری. پی افکنی. اساس افکنی.

فرهنگ فارسی

بنیان گذاری پی افکنی .

فرهنگ معین

(پِ ) (حامص . ) بنیان گذاری .

فرهنگ عمید

۱. شفته ریزی دیوار یا پایۀ ساختمان.
۲. پی افکنی، بنیان گذاری.

مترادف ها

foundation (اسم)
پا، پایه، اساس، بنیاد، مبنا، شالوده، بنیان، بنگاه، تشکیل، تاسیس، پی، پی ریزی، موسسه خیریه

پیشنهاد کاربران

بپرس