پی درپی وبتواتر چیزی را رساندن

مترادف ها

hand on (فعل)
تسلیم کردن، پی درپی وبتواتر چیزی را رساندن

پیشنهاد کاربران

دمادم فرستادن ؛ پی درپی فرستادن. به دنبال هم روانه ساختن. ( یادداشت مؤلف ) :
بسا تنا که فرستد دمادم اندر پس
سنان نیزه او از وجود سوی عدم.
فرخی.
قاصدان دمادم فرستادند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 561 ) . معتمدان می فرستادند دمادم با هر یکی لطفی و نوعی از نواخت و دلگرمی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 51 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

چه خواهد همی زو که چندین دمادم
پیمبر فرستد همی بر پیمبر.
ناصرخسرو.

بپرس