پی درپی رخ دادن


معنی انگلیسی:
run

پیشنهاد کاربران

دُمادُم افتادن ؛ پیوسته شدن. متوالی گردیدن. پشت سرهم واقع شدن :
چون آه. . . دُمادُم افتد
سوز دل من در انجم افتد.
کمال اسماعیل.

بپرس