گر به ما همسفری ، سلسله از ما بردار
پشت پازن دو جهان را و پی ما بردار.
صائب.
|| دنبال کردن کسی برای یافتن وی. ایز او را برداشتن : حق نعمت شاه بگذاشتند
پی ِ کشتن شاه برداشتند.
نظامی.
|| محو کردن. از میان بردن : دو گرگ جوان تخم کین کاشتند
پی روبه پیر برداشتند.
نظامی.