پی اوردن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دنبال کردن نشان پای برداشتن ایز
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادِ واژه :
" نتیجه" در زبانِ پارسی برابرِ " پیآمد:Folge ( آلمانی ) " است و از اینرو " منتج شدن، نتیجه دادن" برابرِ " پی آمدن" در زبانِ پارسی است.
سببیِ ( Kausativ ) " منتج شدن، نتیجه دادن"، " نتیجه گرفتن" است و سببیِ " آمدن" نیز " آوردن" است بمانندِ ( برآمدن/برآوردن یا پیش آمدن/پیش آوردن و. . . ) . پس داریم:
... [مشاهده متن کامل]
منتج شدن، نتیجه دادن= پِی آمدن
نتیجه گرفتن= پِی آوردن
نمونه:
فلان چیز از بهمان چیز منتج می شود : فلان چیز از بهمان چیز پِی میآید.
ما فلان چیز را از بهمان چیز نتیجه میگیریم : ما فلان چیز را از بهمان چیز پِی میآوریم.
نکته:
"پی آمدن، پی آوردن" بویژه در دانشِ مزداهی ( =ریاضی ) و چِمگویی ( =منطق ) بسیار می توانند کارا باشند. "پی آمدن" برابرِ " folgen" و " پی آوردن" نیز برابرِ " folgern" در زبانِ آلمانی است.
" نتیجه" در زبانِ پارسی برابرِ " پیآمد:Folge ( آلمانی ) " است و از اینرو " منتج شدن، نتیجه دادن" برابرِ " پی آمدن" در زبانِ پارسی است.
سببیِ ( Kausativ ) " منتج شدن، نتیجه دادن"، " نتیجه گرفتن" است و سببیِ " آمدن" نیز " آوردن" است بمانندِ ( برآمدن/برآوردن یا پیش آمدن/پیش آوردن و. . . ) . پس داریم:
... [مشاهده متن کامل]
منتج شدن، نتیجه دادن= پِی آمدن
نتیجه گرفتن= پِی آوردن
نمونه:
فلان چیز از بهمان چیز منتج می شود : فلان چیز از بهمان چیز پِی میآید.
ما فلان چیز را از بهمان چیز نتیجه میگیریم : ما فلان چیز را از بهمان چیز پِی میآوریم.
نکته:
"پی آمدن، پی آوردن" بویژه در دانشِ مزداهی ( =ریاضی ) و چِمگویی ( =منطق ) بسیار می توانند کارا باشند. "پی آمدن" برابرِ " folgen" و " پی آوردن" نیز برابرِ " folgern" در زبانِ آلمانی است.
پیشنهاد واژه:
پارسی=
انگلیسی = آلمانی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پی آمدن =
folgen =to ensue، to follow، to succeed
از چیزی پی آمدن =
aus etwas folgen = to result from something ، to follow from something
... [مشاهده متن کامل]
پی آمد=
Folge = aftermath، result، consequence
( aftermath = پس آیند )
پی آوردن=
folgern =to argue، to infer ، to deduce، to conclude
پی آوری ( پی آورد ) =
Folgerung= conclusion، implication، ratiocination ، inference
چیزی را از چیزی پی آوردن ( پی آوری کردن ) =
etwas aus etwas folgern = ( conclude, reason ) something from something
نکته1:در بالا کوشش برآن بوده که به شیوه ای یک به یک واژگان پارسی با آلمانی برابر نهاده شوند.
می توان از واژگان ( پی آمد، پی آیند، پی آوری، پی آورد ) بسته به بافتارها بهره برد.
پارسی=
انگلیسی = آلمانی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پی آمدن =
از چیزی پی آمدن =
... [مشاهده متن کامل]
پی آمد=
( aftermath = پس آیند )
پی آوردن=
پی آوری ( پی آورد ) =
چیزی را از چیزی پی آوردن ( پی آوری کردن ) =
نکته1:در بالا کوشش برآن بوده که به شیوه ای یک به یک واژگان پارسی با آلمانی برابر نهاده شوند.
می توان از واژگان ( پی آمد، پی آیند، پی آوری، پی آورد ) بسته به بافتارها بهره برد.