پکی
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
پکی ( به لاتین: Powkowy ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بدخشان واقع شده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: پکی
پیشنهاد کاربران
اصطلاح پَکی به مفهوم پاک کننده در لفظ و گویش نچندان قدیم به ریش تراش که تیغ اصطلاح وقتی به صورت نصف شده به صورت کشابی در داخل آن جانمایی می شد گفته می شد
و اصطلاح پَکینه هم به مفهوم پاک کننده به ریش تراش که دسته آن عمود بر تیغ تراش که به صورت کامل در آن جانمایی می شد گفته می شد
... [مشاهده متن کامل]
و اصطلاح ژیلت امروزی که فارسی شده ی جیلت عربی می باشد و در زبان انگلیسی هم در حال استفاده می باشد از کلمه جلادهنده شکل گرفته است.
کلمه پَکینگ packing نیز که در صنعت به عنوان یک آب بند کننده در پمپ ها و دیگر تجهیزات صنعتی با معنی بسته بندی ترجمه شده است نیز از همین مفهوم ولی در یک کاربرد دیگر منشعب شده است.
کلمه پِکینی یا بِکینی نیز که یک لباس کم پوششی می باشد و قدیمی های ما به آن تُنُکه به مفهوم لباس تُنُک شده مثل شرت یا short به مفهوم کوتاه می گفتند نیز از همین مفهوم منشعب شده است. و کلمات دیگری که در ابعاد دیگر ولی در همین راستای مفهومی مثال بزنیم مثل پیک پیکر پیکار پیکان و غیره.
البته از زاویه ذات حروف در غالب کلمات هم نگاهی داشته باشیم به دو کلمه پاک و پوک در دو جهت مخالف ولی از یک ریشه مفهوم ایجاد می کند. ذات حرف آ در غالب کلمات یک ذات متعالی کننده و ذات حرف و در غالب کلمات یک ذات رو به سرازیری و سقوطی را برای ما در ایجاد مفاهیم ایجاد می کند مثل ذات حرف خ در خشونت شخم خراطی یا ذات حرف ح و ه در کلمات لطیف مثل هوا حرف هوش حاره حرارت
یا حرف ر در کلماتی که عمل تکرار در آن وجود داشته باشد مثل ردیف راه اَرّه کار فکر کریم
و اصطلاح پَکینه هم به مفهوم پاک کننده به ریش تراش که دسته آن عمود بر تیغ تراش که به صورت کامل در آن جانمایی می شد گفته می شد
... [مشاهده متن کامل]
و اصطلاح ژیلت امروزی که فارسی شده ی جیلت عربی می باشد و در زبان انگلیسی هم در حال استفاده می باشد از کلمه جلادهنده شکل گرفته است.
کلمه پَکینگ packing نیز که در صنعت به عنوان یک آب بند کننده در پمپ ها و دیگر تجهیزات صنعتی با معنی بسته بندی ترجمه شده است نیز از همین مفهوم ولی در یک کاربرد دیگر منشعب شده است.
کلمه پِکینی یا بِکینی نیز که یک لباس کم پوششی می باشد و قدیمی های ما به آن تُنُکه به مفهوم لباس تُنُک شده مثل شرت یا short به مفهوم کوتاه می گفتند نیز از همین مفهوم منشعب شده است. و کلمات دیگری که در ابعاد دیگر ولی در همین راستای مفهومی مثال بزنیم مثل پیک پیکر پیکار پیکان و غیره.
البته از زاویه ذات حروف در غالب کلمات هم نگاهی داشته باشیم به دو کلمه پاک و پوک در دو جهت مخالف ولی از یک ریشه مفهوم ایجاد می کند. ذات حرف آ در غالب کلمات یک ذات متعالی کننده و ذات حرف و در غالب کلمات یک ذات رو به سرازیری و سقوطی را برای ما در ایجاد مفاهیم ایجاد می کند مثل ذات حرف خ در خشونت شخم خراطی یا ذات حرف ح و ه در کلمات لطیف مثل هوا حرف هوش حاره حرارت
یا حرف ر در کلماتی که عمل تکرار در آن وجود داشته باشد مثل ردیف راه اَرّه کار فکر کریم
پکی ( paki ) در مه ولات خراسان علاوه بر تیغ دلاکی به چاقوی قالی بافی نیز پکی گفته میشود.
پکی/peki : تیغ دلاکی
زبانزد:
حسن دلاک بار دیگر کپی اس را به چرم آویخته. . .
کلیدر
محمود دولت آبادی
زبانزد:
حسن دلاک بار دیگر کپی اس را به چرم آویخته. . .
کلیدر
محمود دولت آبادی
Peki تیغ دلاکی ( از کتاب کلیدر )