پژوین

لغت نامه دهخدا

پژوین. [ پ َژْ ] ( ص ) چرگن. چرکین. شوخگن :
پیشم آرد دوات بن سوراخ
قلم سست و کاغذ پژوین.
سنائی.
|| چرکین داشتن ؟. || چرکین شدن ؟. ( برهان ).

فرهنگ معین

(پَ ) (ص . ) چرکین ، پلید.

فرهنگ عمید

چرکین، شوخگن، چرک آلود، پلید، پژاگن.

پیشنهاد کاربران

بپرس