پژمرده بودن دل

پیشنهاد کاربران

پژمرده بودن دل ؛ افسرده بودن. اندوهگین بودن :
دل گازر از درد پژمرده بود
یکی کودک زیرکش مرده بود.
فردوسی.

بپرس