لغت نامه دهخدا
پچپچه. [ پ ِ پ ِ چ َ / چ ِ / پ ُ پ ُ چ َ / چ ِ ] ( اِ صوت ) سخنی را گویند که در السنه و افواه افتد و همه کس بطریق سرگوشی و خفیه بهم گویند. ( برهان ). پچ پچ. همهمه. فچفچه.
فرهنگ فارسی
سخنی که درافواه بیفتدومردم آهسته بیکدیگرگویند
( اسم ) سخنی را گویند که در السنه و افواه افند و همه کس بطریق سر گوشی و خفیفه بهم گویند سخن آهسته. پچ پچ کردن .
فرهنگ معین
(پِ پِ چِ ) (اِصت . ) سخنی که بر سر زبان ها بیفتد و مردم آن را به طور درگوشی به یکدیگر بگویند.
فرهنگ عمید
سخنی که در افواه بیفتد و مردم آهسته و بیخ گوشی به یکدیگر بگویند، پچ پچ.
گویش مازنی
/pech peche/ در گوشی صحبت کردن - نجوا