لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- شخصی را گویند که پیوسته لباس خود را ضایع کند و چرکن و ملوث گرداند . ۲- شلخته پنتی دنس پلشت قذر. ۳- قبیح مستهجن خبیث . ۴- چرک .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کسی که تن و لباس خود را همیشه چرک و کثیف نگاه دارد.
گویش مازنی
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
در گویش شیرازی هم یعنی شخص کثیف
pachel/ یا /chapel= به گویش مازنی به معنی شخص شلخته - شخص کثیف - شخص نامنظم - شخص به هم ریخته - شخصی با ظاهر کثیف و نامنظم
یک معنی مزاح گونه هم میده به افرادی که زیاد صمیمی باشی میگن
پَچه و در اغلب موارد پَچِل، آب بند ، واره، سدی که با گل جلوی آب جوب ومادی رو میبندن
پچل یعنی کثیف، آلوده، چرک
پچل pechal
به معنی کثیف بودن است که برای چیز کثیف بکار میرود، در گویش شهربابکی پچل پچول با هم بکار می رود وگاهی که کلمه ی پچل در مورد شخصی بکار می رود کنایه از خسیس بودن وی است ، آدم پچلی یه یعنی آدم گشنه ونون نخورکی هست ، مثلا میگن فلونی آدم پچلی یه، از گاش هم ، مرده سنگ، میگیره
به معنی کثیف بودن است که برای چیز کثیف بکار میرود، در گویش شهربابکی پچل پچول با هم بکار می رود وگاهی که کلمه ی پچل در مورد شخصی بکار می رود کنایه از خسیس بودن وی است ، آدم پچلی یه یعنی آدم گشنه ونون نخورکی هست ، مثلا میگن فلونی آدم پچلی یه، از گاش هم ، مرده سنگ، میگیره
در گویش یزدی به اشیاه، افراد و هر چیز کثیفی گفته میشود
کثیف
پچل در گویش جیرفتی یعنی کثیف پر چرک خسیی نجس خلاصش میشه پچل
پچل [اصطلاح عشایر]: کثیف
بی ناموس
در زبان کرمانی به پچل، کثیف می گویند
کلمه پچل در زبان قدیمی بوشهری ( سیراف ) ب معنی کثیف هست
پچل *پرچل*::کلمه لری بختیاری به معنی
کثیف
کثیف
کثیف، غیربهداشتی ( گویش محلی مردمان جنوب شرق فارس )
پچل در آباده به شئی یا مکان و خصوصاً افرادبسیار کثیف پچل گفته می شود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)