پچ پچ کردن


معنی انگلیسی:
patter, whisper, to chatter

فرهنگ فارسی

( مصدر ) آهسته با کسی سخن گفتننجوی کردن ( مردم ردیف ایستاده بودند ودر گوشی باهم پچ پچ میکردند . )

فرهنگ معین

(پِ پِ. کَ دَ ) (مص ل . ) نجوی ' کردن ، درگوشی صحبت کردن .

مترادف ها

chatter (فعل)
پچ پچ کردن، تندتند حرف زدن، چهچه زدن، تند و ناشمرده سخن گفتن

whisper (فعل)
پچ پچ کردن، نجوا کردن

فارسی به عربی

ثرثرة , همس

پیشنهاد کاربران

بپرس